خبرگزاری مهر - جواد عبدل زاده: خطبه معروف حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مسجدالنبی مدینه، در حضور مهاجرین و انصار و سایر مسلمین، که خطاب به همگان و علی الخصوص خلیفه وقت و در اعتراض به حقوق غصب شده خویش و اهل بیتش (علیهم السلام) ایراد شده، مملو از معارف والای دینی است که تامل و تدبر در آن می تواند در همه دوران ها، راهگشای مسلمانان در راه بندگی الهی و سامان یافتن امور دینی و اجتماعی باشد.
محدود کردن مفاهیم این خطبه در دفاع صدیقه طاهره (سلام الله علیها) از حق غصب شده خویش در ماجرای فدک (از نظرگاه مادی)،به دور از انصاف و ناشی از جهل یا تعمد در تحریف موضوع، می باشد.این خطبه فریاد دادخواهی است برای مظلومی که مامور به سکوت بوده و حقی که آشکارا غصب شده و نماد بیرونی اش ممانعت عمال خلیفه از بهره برداری اهل بیت (علیهم السلام) از فدک بود.این خطبه در واقع دفاع از کیان دین اسلام و مبارزه با انحراف عقیدتی بعد از رحلت نبی خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد که وارث نبی در دفاع از میراث تمامی انبیاء و رسولان الهی، عزم قیام کرده و برحرکت همت نموده و مشی چون مش نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) را برگزیده است.
عدم تدبر در معارف والای این خطابه در باب خداشناسی، نبی شناسی، امام شناسی، معادشناسی، فلسفه احکام، مردم شناسی، عبدشناسی، فتنه شناسی و قرآن شناسی غیر از خسران علمی و عملی برای جامعه مسلمین نتیجه ای در پی نخواهد داشت.در این نوشتار به بررسی معارف مربوط به قرآن شناسی در این خطبه پرداخته و تجلیات کلام الهی در کلام فاطمه بنت محمد (سلام الله علیها) را به عینه در چند بند مشاهده خواهیم نمود.به امید آنکه این معارف نقشه راه پیروانش گردد.
۱) در کلام صدیقه طاهره (سلام الله علیها)،قرآن به عنوان کتاب الله تبارک و تعالی، دارای خصوصیاتی است که شناخت آنها می تواند نوع نگاه صحیح به قرآن را نمایان سازد.ایشان در خطابه خویش قرآن را کتابی می دانند که امورش آشکار و احکامش روشن و دلایل و راهنمایی هایش نمایان است.نواهیش معلوم و اوامر ش واضح است. تاکید بر این همه روشنی و وضوح، به کلامی بسیار مهم ختم می شود و آن اینکه با وجود قرآن نباید به غیرآن حکم کرد که حکم به غیرآن، خروج از دین اسلام قلمداد خواهدشد.
صدور چنین کلامی از طرف دخت نبی و آنهم در ایامی که هنوز چند هفته از رحلت نبی خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته، می تواند این اندیشه را در اذهان متبلور سازد که حضرت بر کفایت قرآن اشاره و تاکید دارند و برطبق آیات متعدد قرآنی که قرآن را نور و تبیان برای همه چیز عنوان نموده اند، می توان نتیجه حاصله را" کفانا کتاب الله" قلمداد نمود!
این گونه نتیجه گیری نشان از غفلت از کلام فاطمی در خطابه معروفشان می باشد. نخستین دلیل اینکه حضرت آنگاه چنین عباراتی را در خطابه به کار می برند که قبل از آن در باب فتنه رخ داده در جامعه لحظاتی بعد از رحلت نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن رانده و از گرفتار شدن مردم در این فتنه، که نتیجه آن آتش جهنم است سخن گفته اند.ایشان از گمراهی مردم به تعجب آمده می فرمایند: ((فهیهات منکم و کیف بکم؟ و انی توفکون)). چه بعید بود از شما؟ شما را چه شده است؟ چرا بیراهه می روید؟ آنگاه حضرت به جایگاه قرآن و ظهور آن در جامعه اشاره کرده و در حقیقت مردم گمراه در فتنه فرورفته که اوامر نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) را فراموش و عهد خود را نقض کرده اند، انذار می دهند که: ((وکتاب الله بین اظهرکم، اموره ظاهره و احکامه زاهره و اعلامه باهره و زواجره لائحه و اوامره واضحه و قد خلفتموه وراء ظهورکم)). پس این فرمایش دخت نبی (سلام الله علیها) در امتداد اندیشه کفایت قرآن برای تمامی امور نیست، بلکه انداز و بیدار باشی است برای آنهایی که قرآن را در پیشروی خود و جامعه شان دانسته، ولی در واقع آن را پشت خویش نهاده و از آن روی گردانده و به غیر آن حکم می نمایند.یعنی حداقل ترین بهره را نیز از ظاهر قرآن به عنوان کلام و کتاب الهی نمی برند و به فرموده فاطمه صدیقه (سلام الله علیها) خود را جزوی از ظالمین قرار داده و غیر از اسلام را برای خویش انتخاب می نمایند.
دلیل دیگر به عدم مقبولیت اندیشه "کفانا کتاب الله" از نظر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اشاره مستقیم حضرت به جایگاه حضرت علی (علیه السلام) به عنوان قرآن ناطق در آغازین فقرات خطابه است.ایشان می فرمایند: ((پیشوای حقی از سوی خداوند در میان شماست و نیز پیمانی که پیشتر از شما گرفته شده و نیز بازمانده ای که پیامبر گذاشته و او را بر شما جانشین قرارداده است.او (علی بن ابیطالب) کتاب الله الناطق و القرآن الصادق است)). چنین توصیفی از امیر المومنین (علیه السلام) که نشان از رابطه مکمل بین امامت و قرآن دارد، فریاد بلندی است از نیازمندی قرآن به وجود و حضور معلم و مبین. این حقیقت، کاهنده مقام والای قرآنی نیست، بلکه تاکیدی است بر واقعیتی عظیم که ثقل اکبر و ثقل اصغر را جدایی ناپذیر و غیر قابل تفکیک از یکدیگر می داند.
دقت کنیم در بیانات یادگار نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) در باب قرآن ناطق میفرمایند: ((علی کتاب گویای خدا و قرآن صادق است.نور درخشان و روشنایی پرفروغ است.دیدگاهایش روشن و اسرارش آشکار و ظواهر و سیمایش شفاف می باشد.دیگران بر پیروانش رشک می برند. او پیروان خویش را به بهشت راهنمایی می کند و گوش سپردن به او مایه نجات است.به وجود او می توان به حجت های نورانی خداوند و واجبات واضح شده و محرمات نهی شده و دلایل روشن و براهین کافی و فضیلت های مستحب و رخصت های مباح و آیین های واجب پروردگار دست یافت)).تامل در این توصیفات در باب ثقل اصغر و توجه به توصیفات در باب قرآن صامت که در توصیف کتاب الهی در آغاز مطلب بدان اشاره گردید، همسانی و مکمل بودن این دو نعمت عظمای الهی را به خوبی نمایان می سازد.
۲) دراین خطابه حضرت، ثقل اصغر را دقیق تر معرفی کرده و آگاهان به خاص و عام قرآن را نبی خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمومنین علی (علیه السلام) دانسته و سایرین را از این فضیلت برکنار می دانند. این انحصار، کوتاه کردن دست نااهلان از ادعای آگاهی از قرآن و زعامت بر جاهلان، بدین بهانه می باشد.این اختصاص فضیلت به نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیتش، در حقیقت نشان از آن دارد که جامعه به وجود غوامض و نکات دشوار در قرآن مقر بوده و نیاز قرآن به معلم را پذیرفته است.به همین خاطر عده ای سعی بر آن داشته اند که از این مورد برای تعریف نقش زعامت علمی در جامعه برای خویش سواستفاده نمایند و یا با تحریف معنایی و مفهومی، خواسته های ناحق خویش را باتفسیر و تاویل کلام حق، موجه جلوه دهند.یادگار نبی (سلام الله علیها) راه براین سواستفاده را بسته و این مقام را انحصاری و اختصاصی آل کساء می دانند.
۳) در تذکاری دیگر، حضرت بر لزوم تدبر در قرآن سخن گفته و عدم تدبر را باعث انحراف از راه حق و خسران می دانند.بی شک همین تدبر، عجز انسان را از درک عام و خاص قرآنی، مشخص کرده و مسلمان جویای حقیقت را به سوی مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و سوال از اهل الذکر رهنمون می سازد.اما نکته بسیار حیاتی که فاطمه صدیقه (سلام الله علیها) در این خطابه بر آن تاکید می نمایند، غفلت مردم از معنا و مفاهیم قرآن است. ایشان با اشاره به آیه ۱۴۴ سوره آل عمران اشاره دارد به اینکه چگونه ممکن است هر صبح و شام قرآن در خانه مسلمین با صدای رسا و بلند و با تلاوت و نوای خوش خوانده شود ولی از معنا و مفهوم غفلت گردد. قاری و تلاوت کننده قرآن بی شک دارای مقامی بلند و اجری والا می باشد، لیکن آیا برای قرائت بدون تدبر و تامل و پنداندوزی فایده ای متصور است؟ قرآن را کتاب صامت تصورکردن و اتکای صرف به تلاوت آن حتی به صورت مداومت و با نوای خوش، تدبر در آن به حساب نیامده و تدبر درک معانی و به کار بستن مفاهیم آن در زندگی است.حافظ باشی و تلاوت مستمر داشته باشی و خانه و جامعه ات مملو از ندای قرآنی باشد، لیکن خبری از تفهیم مفاهیم در اذهان مخاطب نباشد، نه تنها اجری حاصل نخواهد شد، بلکه خسران و دوری از حق، منتج خواهد گردید.البته به فرموده حضرت این تدبر طبق آیه قرآنی ((افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها)) شامل کسانی خواهد بود که قلوبشان قفل نخورده باشد و درب اداراک فطری را تعمدا نبسته باشند.
۴) قرآن در دیدگاه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) حاکمی عادل و ناطقی است که حرف آخر را می زند. ایشان منبع احکام الهی و سنگ محک شناخت حق را، قرآن می دانند و به آیه قرآنی نیز اشاره می نمایند که ((و من احسن من الله حکماً لقوم یوقنون)) و خلاف مراجعه به حکم قرآنی را رجوع به جاهلیت می شمارند. این دیدگاه در طول خطابه با استناد های مکرر حضرت به آیات قرآنی در باب اثبات حق الارث خویش از فدک، جلوه گر می شود.
ایشان آیات قرآنی مربوط به ارث را درچند دسته مطرح می نمایند:
اول: آیه در باب لزوم وصیت: ((ان ترک خیر الوصیه للوالدین و الا قربین بالمعروف حقاً علی المتقین))
دوم: آیاتی در باب شرایط ارث: ((و اولوا الارحام بعضهم اولی بعض فی کتاب الله)) - ((یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین))
سوم: آیاتی که نشان ارث بردن فرزندان انبیاء از پدرانشان دارد: ((و ورث سیلمان داود)) - ((فهب لی من لدنک ولیا یرثنی و یرث آل یعقوب)) (جریان یحیی بن ذکریا) این بخش از آیات دوبار در طول خطبه مورد اشاره قرار گرفته است.
ایشان می فرمایند که قرآن نحوه تقسیم ارث را تبیین می کند و قانون ارث و وارث را مشخص کرده و سهم مرد و زن را توضیح می دهدو چنان این مطالب را واضح نموده است که توجیه باطل پیشگان و گمانه زنی و شبهات را برای آیندگان از بین می برد.چنین استنباط احکام مورد نیاز جامعه از قرآن، توسط یادگار نبی خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)،ضمن نمودار سازی علم القرآن موجود در نزد آن بزرگوار، شیوه بهره گیری از آیات در باب احکام و شرایع را نیز تعلیم می دهد.
۵) یادگار نبوی در این خطابه بالغ بر ۲۹ آیه قرآنی را در خلال کلام گهربار خویش مورد استناد قرارداده و مسلمین را به این آیات متذکر می شوند. این آیات از ۱۸ سوره قرآنی از طرف حضرت انتخاب و در توضیح معارفی در باب: بندگی الهی (لزوم تقوا- خشوع در پیشگاه الهی-دین مقبول-تبعیت از احکام الهی – بی نیازی الهی از عبادت بندگان) ، نبی شناسی (شناخت شخصیت نبی خاتم- نهی ازدروغ بستن به نبی – رسالت نبوی و ایام بعد از رحلت ایشان-تاریخ ایام رسالت)، مردم شناسی (شناخت احوال مردم در جاهلیت-جایگاه علما- غافل بودن مردم- عواقب رجوع مردم به جاهلیت)، آخرت شناسی (احوالات گرفتاران آتش- خاسران در آخرت-آشکار شدن نتیجه اعمال-عذاب های آخرت-جایگاه ستم پیشگان- انتظار مومنین برای نتیجه دادخواهی)، فتنه شناسی (نقش خدا در نابودی فتنه- عاقبت فتنه گران – عاقبت باطل پیشگان)، شریعت شناسی (ارث بردن فرزندان انبیاء از پدرشان- دستور وصیت – سهم وارثان – وصیت نسبت به والدین و اقربین) و قرآن شناسی (لزوم تدبر در قرآن) ایراد شده است.
آگاهی یادگار نبی از جزء جزء قرآن فضیلتی برای آن دردانه نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) محسوب نمی شود از آن جهت که ایشان همراه ترین برای نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و ملقب به ام ابیها بوده و هر روز سلام خاص نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر خویش پذیرا و با نزول قرآن لحظه به لحظه همراه بوده است. از چنین گوهری چنین تسلطی نیز مورد انتظار است. لیکن این خطبه به عنوان نخستین خطبه اهل بیت نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل کساء بعد از رحلت نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و تنها نورافشانی علمی علنی یادگار نبوت در طول تاریخ حیات کوتاه مدتش می باشد.تا قبل از این خطبه، هیچکدام از اهل بیت نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) در جمعی چنین جمع و در مسجد النبی بر منبر نرفته و علم خویش نمایان نساخته بود.از این جهت اندیشه در باب شیوه ایراد سخن و طریق بهره گیری مکرر حضرت از آیات قرآن و استناد های متعدد و موضوعی به این آیات، بسیار مهم است.این آیات مورد استناد آیات اخلاقی صرف و آیاتی برای موعظه نبوده است بلکه اکثراً آیاتی اعتقادی در بحث نبوت و آیاتی انذاری برای رفع غفلت از جامعه و آیاتی توبیخی در مذمت فتنه گران بوده و حتی آیات احکامی نیز فقط در مسیر جلوگیری از انحراف از قرآن و تحریف معنایی آن صادر و مورد استشهاد قرار گرفته است.
بی شک در زمانی که کتاب الله ناطق و قرآن صادق به مصلحت و از روی ناچاری اصل سکوت بر خویش تحمیل شده یافته و قرآن صامت مورد تحریف و تاویل قرار گرفته بود، قیام علمی فاطمی در حالیکه مکان، محل موعظه نبی خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و استدلال همگی برگرفته از معجزه خاتم النبیین (صلی الله علیه و آله و سلم) و مسیر در دفاع از زعیم و وصی منتخب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، ثمره اش آنگاه روشن خواهد شد که تفکر بر جامعه مسلمین حاکم و قفل از قلوب برچیده شود.چیزی که در زمان برپایی این قیام وجود نداشت تا فاطمه (سلام الله علیها) به صراحت بگوید: «و نصبر منکم علی مثل حزالمدی و خزالسنان فی الحشا». امید آنکه ما از وارد کنندگان زخم بر اهل کساء و نیزه بر جسم مبارکشان نبوده و اندیشه ورزی در قرآن و کلام معصومین را پیگیری نماییم که عمل به معرفت حاصل و معرفت به عمل بالنده خواهد بود.
نظر شما